از تو مینویسم

ساخت وبلاگ

ممکن است بگویید چرا اینجا را بستی و خانه تکانی کردی چون من از گاو می ترسم میگویند گاو هم شاخ دارد و هم عقل نداردمثل تو که می آیی اینجا ببینی من کی اینجا را باز میکنم و بعد میبنی خبری نشده میروی  و دوباره می آیی البته اسم نوشته ام این است که من سگ لز می ترسم و فرقی ندارد هر دو حیوان هستند و از عقل معافند دقیقا مثل تو حالا جواب بده ببینم خخخخخخخ

از تو مینویسم...
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 11:44

اونی که اون بالا نوشتم یعنی آمدم خوش آمدم تا بسوطی یبا ط دستعه دار که نفهمی چی شده و  ... بشی یعنی این بشی یعنی اوهون بشی یعنی آره بشی یعنی یک چیزی بشی دیگه نمیدونم باید فقط بشی

از تو مینویسم...
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 26 تاريخ : سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 5:35

شاید از اینجا به بعد نوشته هایم کمی ذوقی باشد تا ادبی  گاه این دل میخواهد که بعضی حرفها را بنویسد  و در قالب  کلمات بهتر جای میگیرد میتوانید حروف را ردیف کنید و هر چه دلتان خواست بنویسید البته این در بازه ی قران متفاوت است چون بالای بیست و هشت حرف مقطعه دارد که هنوز معلوم نیست برای چه هستند و اگرچه نظراتی داده اند اما باز هم مشخص نیست که این حروف برای چیست مثلا آنها را حروف اسکاتی میگویند یا حروفی که گفته شده تا بعد از آن از قران صحبت شود یا اسم پیامبر است یا اسم الله ست مثلا در حوامیم سبعه که با حروف حم شروع شده بغضی میگویند این دو وسط تاسم محمد  یعنی دو از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : حروف الفبا,حروف الفبای انگلیسی,حروف الفبای چینی,حروف الفباي فارسي,حروف الفبای روسی,حروف الفبای ژاپنی,حروف الفبای آلمانی,حروف الفبای چینی به فارسی,حروف الفبا المانی,حروف الفبا سوئدی, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 13 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 6:30

امروز خسته ام و چشمانم خوب نمیبینه  یعنی دو سه روزه اینطور شدم حتی با عینک هم خوب نمیبینم دکتر هم چیزی نمیفهمه البته نمیدونه که من چشمام را زالو انداخته ام و ندادم دست دکترها تا سوزن بزنن توی چشمام و بعد چند سال خون ریزی بیفته و اینطوری نابینا بشم ... حس بدی ندارم هم خوشحالم هم ناراحت ... هم اینکه دارم یواش یواش کور میشم و این لابد تاوان چیزهای بدیه که توی عمرم دیده ام  ... شاید  هم کفاره ی گناهانم میشه شاید هم ابتلای الهیه و شاید هم فقط یک بیماریه که باید پیشرفت کنه و بهانه ی مرگم باشه ... در هر حال من دست خدا را توی قصه هاش میبینم ... از شماها هم برای خودم بلکه از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : امروز خسته ام, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 19:12

هنوز در الف مانده ام انگار این حرف مانند صاحبش بینهایت است او راست ایستاده درتست مانند خداوند که قیوم است ... همه چیز در خلقت یک تکیه گاهی دارد والا سرپا بند نمیشود ... در برهان صدیقین در خداشناسی میگویند اگر یک آجر کج داشته باشیم و آن را به آجر کج دیگری کیه بدهیم این سلسله ی آجر ها تا بی نهایت ادامه پیدا میکند مگر اینکه در انتهای راه یک آجری باشد که راست ایستاده باشد و دیگران به آن تکیه کنند و این معنا و مفهوم قیومیت خداوند است اینکه بر هیچ چیز تکیه نکرده و همه چیز براو تکیه کرده اند منتهی بشر در این باب دچار شرک شده و به دویین افتاده یک موقعی میگفته که خدا از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 25 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 6:54

امروز میخواهم از حروف الفبا بنویسم اما کدام حرف شاید ی که آخرین حرف آنهاست ... از الف کمی بگویم اینکه اولین حرف الفباست و قایم به خوذش و ایستاده بر وجودش الله لا اله الا ه الحی القیوم و این همان قیوم است که میگوییم و میشناسیم ... اصلا الفبا به ترتیب خلقت چیده شدهو الف همان الله است  که بعد توضیح میدهم و اما الله که اگر الفش را بردارید میماند لله و لله میراث السماوات و الارض و اگر لام دومش را برداریم میماند له و میشود له ملک السماوات والارض و اگر لام آخرش را برداریم میماند /  ه ( هو ) یعنی عمان اسمی که خدا با آن خوانده میشود و هر روز در نماز میخوانیم ثل هو الله از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : الحمدلله على السلامه,الحمدلله حتى يبلغ الحمد منتهاه,الحمدلله حتى ترضى,الحمدلله عدد ماخلق,الحمدلله فيس بوك,الحمدلله ع السلامه,الحمد لله على كل حال,الحمدلله دائما وابدا,الحمدلله بالانجليزي,الحمدلله عرفنا الدين, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 22 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 8:35

نه یعنی اینکه من می شینم و فکری میکنم بلکه یعنی الان دارم فکر میکنم و این خیلی خوبه ... دیشب ساعتها خوابم نمی برد و به مرگ فکر می کردم خب مرگ هم قسمتی از زندگی است و بلکه در قران کزیم می فرماید هو الذی خلق الموت و الحیاه و او کسی  است که مرگ را و زندگی را آفرید یعنی اول خلقت مرگ را آفریده و بعد خلقت حیات و زندگی را پس چاره ای نیست و باید باهاش ساخت و نمیشه از زیر دستش قرار کرد فقط می مونه وقتش ... بله دیشب به مرگ فکر می کردم و اینکه به چز استخوانهام و چشمام چیزی آماده ی مرگ نیست مگر اینکه سیستم بدنم یهویی بهم بخوره و من بریزم به هم البته اون طور دوست ندارم اما چا از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : فکر میکنم,فکر میکنم پس هستم,فکر میکنم به انگلیسی,فکر میکنم زشتم,فکر میکنم خدا دوسم نداره,فکر میکنم دیگه دوسم نداری,فکر میکنم ایدز دارم,فکر میکنم تتلو,فکر میکنم شوهرم دوسم نداره,فکر میکنم شوهرم دوستم نداره, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 1 مهر 1395 ساعت: 2:14

فکر میکنم و یادم می آید وقتی که محبوبم را در آغوش گرفتم دستانش  لباسی شد به پهنای وجودم انگار جامه ای دوخته بودم به اندازه ی  هیکلم ... مرا سخت در بغل گرفت و صورتم را غرق بوسه کرد آنچنان مست شدم که برایش حدی نبود من بودم و مستی و شادی و از خود بیخود شدن شامه ام را از محبوب پر میکنم و گرمای دستانش را در میان دستانم میگیرم تمام دردهایم را فراموش میکنم سرمستی ام را از سر میگیرم انگار زیر آبشاری از آب سرد و خنک ایستاده ام و از تمام دنیا لذت میبرم با دستهایم  که دراز شده اند از آسمان ستاره می چینم  بلکه سبدم را از خورشیدها پر میکنم و سیاهی آسمان را در بغل میگیرم از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : از عشق بگو,از عشق بگو برام,از عشق بگو با من,از عشق بگو نه عاشقی,میخواهم از عشق بگویم,بازم از عشق بگو,برایم از عشق بگو,برايم از عشق بگو,از عشق چیزی بگو,بامن ازعشق بگو, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 12:29

کارم شده یک شاتل بین  نشستن و اینجا اومدن ( شاتل یعنی رفت و آمد ) ظاهرا چیزهایی که بلدم دیگه به درد هیچکس نمیخوره و از حیز انتفاع بیرون اومدیم و دیگه کسی دوست نداره بهمون بگه جاج آقا و از این حرفها  البته همون موقعش هم میدونستم که این حرفها را برای خودشون میگن و کمیت خودشون لنگه درست مثل کسانی که عربی بهشون درشش میدادم  و بهم میگفتن استاد و من هیچ وقت  قلقلکم نیومد و باد نکردم  که بهم حاج آقا و استاد و از این حرفها میزنند چون میدونستم خودم باقی میمونم و خودم ... حالا هم فرقی نکرده من هستم و خودم و علمم منتهی باید برم با موتور کار کنم تا زندگیم بگذره اگرچه ح از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : یک روز سرد زمستانی,یک روز سرد جهنمی,یک روز سرد,یک روز سرد پاییزی,یک روز سرد برفی,یک روز سرد پاییز,فیلم یک روز سرد,صبح یک روز سرد پاییزی,توصیف یک روز سرد زمستانی,توصیف یک روز سرد برفی, نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 11:16

هنوز به شصت نرسیده ام یعنی خیلی مانده گر چه اگر زنده بمان به آنهم خواهم رسید اما میدانم که این روزها اگر هم آخرش نباشد دیگر دارد تمام میشود ... بکسورها وقتی پیر میشوند سرشان شروع میکند به لرزیدن میگن این در اثر ضرباتیه که به سرشون میخوره البته بعضی پیرها هم خود به خود دچار پارکینسون میشن که شاید ربطی به ضربه نداشته باشه منم دقیقا دارم همینطور میشم یگ لرزش خفیق توی سرم که وقتی تیز میشم کاملا حسش میکنم فکر میکنم این  لرزیدن مال چکهایی باشه که تو بچگی عموم بهم میزد و مادرم میخندید و کیف میکرد حالا من یک پارکینسون هم دارم البته تو مایه های خیلی خفیفش که گاه از تو مینویسم...ادامه مطلب
ما را در سایت از تو مینویسم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mashogheaftaba بازدید : 10 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 10:11